- لطفا خودتان را معرفي نماييد و از تحصيلاتتان برايمان بگوييد. فاطمه دانشور هستم متولد سال 1361در شهرستان نجف آباد، در سال 1379 مدال نقره المپياد ادبي و در كنكور سال 1380 رتبه يك منطقه 2 و رتبه 4 كشوري در رشته علوم انساني را كسب کردم. دوره کارشناسي خود را در مدت 3 سال وبا رتبه برتر به اتمام رساندم و براي کارشناسي ارشد رشته حقوق تجارت بين الملل را انتخاب کردم. اين رشته در حقيقت در دوران وزارت قبلي آقاي مهندس زنگنه و به منظور تقويت توان تيم حقوقي صنعت نفت براي مذاکرات بين المللي طراحي شده بود. به اين نحو که شرکت ملي نفت ايران رتبه هاي برتر کارشناسي ارشد دانشگاهها را بورس مي کرد تا در اينده براي مذاكرات بين المللي از انها استفاده کنند. لذا من هم به عنواني يکي از اعضاي اولين گروه بورسيه حقوق تجارت بين الملل شرکت ملي نفت در دوره کارشناسي ارشد مشترك بين دانشگاه شهيد بهشتي و دانشگاه كوئين مري لندن مشغول به تحصيل شدم که پس از اتمام تحصيلاتم در مقطع کارشناسي ارشد، جذب مديريت امور حقوقي شرکت ملي نفت شدم. پس از مدتي به جهت ماموريتهاي تخصصي شرکت مهندسي و توسعه نفت در زمينه قراردادهاي بالادستي و باعنايت به حضور متخصصان واساتيد صاحب نام و متخصص در مديريت امور حقوقي شرکت مهندسي وتوسعه نفت تقاضاي انتقال به اين شرکت را نمودم . پس از چند سال در دوره دکتراي حقوق خصوصي در فرانسه پذيرفته شدم که در حال حاضر در مراحل پاياني دفاع از پايان نامه دكتراي حقوق خود از دانشگاه لورن فرانسه هستم. - با چه انگيزه اي وارد زمينه هاي علمي شديد ؟ تصويري که از کودکيم دارم زندگي در فضايي است که کسب آگاهي و علم آموزي در آن مهمترين اولويت بودم. مادرم مدير تربيت معلم بودند تمام هم وغم خود را براي مسايل اموزشي و فرهنگي مردم صرف ميکردند و هميشه از کسب موفقيت هاي همه چه فرزندان خودشان چه همشهريانشان بسيار شاد مي شدند. پدرم بسيار اهل کتاب خواندن بودند. به ياد دارم که كتاب قطور بينوايان را برايمان ميخواند و ترجمه ميكرد و يک کتابخانه پر از کتاب که مامن ارامش دوران کودکي و نوجوانيمان بود. همه اين فرهنگ سازي ها باعث شد كه كسب علم و دانش و مطالعه در نظرم جايگاه و منزلت خاصي داشته باشد ،حتي در ورودم به شركت متن موثر بود، چون مي ديدم اساتيد وبزرگواراني بسيار متخصص در زمينه علمي و حرفه اي در اينجا مشغول به كار هستند که کسب دانش و تجربه از محضر آنها برايم بسيار ارزشمند بوده و هست. - نقش خانواده در رسيدن شما به موفقيت چه بود؟ در خصوص پدر و مادرم بايستي مطلبي بازگو كنم ، من بعد از اينكه وارد اجتماع شدم و محدوديت ها و تبعيض هايي را كه برخي از خانواده ها براي فرزندانشان ايجاد ميكنند ، مشاهده كردم ، بيشتر قدردان والدينم شدم چون حقيقتا من از وقتي خود را شناختم از خانواده مفهوم "نميتواني" و "نمي شود" را نشنيدم و هميشه بدون تبعيض و نگاه هاي جنسيتي به توانايي هايم ايمان داشتند و در وجود من اصلي را بنا نهادند كه اگر تلاش و توكل كني به نتيجه ميرسي، به همين علت هميشه اطمينان دارم که تلاشهاي انسان به نتيجه مي رسد و آدمي حاصل کوشش ها و سختي هايي که براي رسيدن به مقصد متحمل شده است را مي بيند. از طرف ديگريکي از بزرگترين نعمت هايي که خدا به من ارزاني کرد وجود خواهراني است بود كه هميشه بهترين دوست ، همراه و غمخوار من بوده و هستند . تمام مراحل علمي و تحصيلي را تا اينجا همگام و هماهنگ با خواهر دوقلويم طي کردم (البته ايشان الان در امور حقوقي شرکت ملي نفت هستند). همچنين من خوشبختانه با كسي ازدواج كردم كه رشد و تعالي فردي و علمي را مهم ترين هدف زندگي ميداند و ارتباط ما براساس رفاقتي تنظيم شده است که هر دو متعهد به ارامش و غناي فکري وعلمي خودمان و ديگري هستيم و همين باعث ميشود تا من نيز بلند پروازتر و بي پروا در جهت رسيدن به اهداف زندگيم گام بردارم، اين آرامش دلپذير فقط و فقط از طريق خانواده در زندگي ام ايجاد شده است. - در آينده به فرزندان خود چه توصيه اي ميكنيد؟ مهمترين اصلي كه به فرزندانم خواهم آموخت اين است كه تو به ذات خودت ارزشمند و دوست داشتني و منحصر به فرد هستي. سعي نكن متفاوت و خاص باشي، شاد باش و از زندگيت لذت ببر و هميشه يادت باشد تنها رقيب تو خودت هستي. سعي کن هر روز بهترين خودت باشي. - موفقيت از نظر شما در چه چيزي نهفته است؟ حقيقتا از ديد من موفقيت صرفا دردستاوردهاي قابل توجه و رتبه ها و مدالها و تشويق نامه هاي رنگارنگ خلاصه نمي شود. موفقيت يعني حالت خوب باشد، از خودت راضي باشي، نقشي که براي ايفاي آن آفريده شدي را پيدا کني و هر روز بهتر از ديروز ايفايش کني. بنابراين به نظر من آدم موفق آدمي است که راضي و خرسند و آرام است. اگر ديد آدم اين شد، حتي اگر در محيط اداري با تبعيض ها و مسائل دلسرد کننده هم روبرو شد، به جاي منفي بافي ومنفعل شدن به نقشي که ميتواند براي بهتر شدن اوضاع ايفا کند بينديشد. - توصيه شما به همكارانتان خصوصا بانوان شركت چيست؟ واقعا كوچكتر از آن هستم كه بخواهم براي عزيزان و بزرگواران توصيه اي داشته باشم. به گفته يكي از اساتيد كه هميشه در من اثر گذار خواهد بود" زندگي ابعاد مختلفي دارد، كار ، روابط و احساسات شخصي. وقتي انسان موفق است كه بتواند بين همه اينها تعادل ايجاد كند و هيچ چيز را فداي چيز ديگري نكند.”اين ايجاد تعادل واقعا سخت است واينکه هيچ كدام را فداي ديگري نكنيم خيلي مهم است. بعضي ميگويند مادر خوب كسي است كه خود را وقف خانواده كرده باشد ، اما به نظر من مادر خوب كسي است كه احساس خوب و شاد بودن را در خانواده و فرزندان ايجاد نمايد. از علايق شخصي خود برايمان بگوييد. کتاب مي خوانم.البته سالهاي اخير بيشتر تمرکزم برکتابهاي انگليسي و فرانسوي زبان و ديدن فيلم وسريال به زبان اصلي است - آيا خاطره اي در ذهنتان ثبت شده است كه ياد آن موجب تسلي خاطر شما باشد؟ من و خواهر دوقلويم وقتي نوجوان بوديم خيلي وقتها مي نشستيم و درباره آرزوهايمان درباره آينده حرف ميزديم که مثلا کاش در المپياد رتبه بياوريم، نويسنده شويم، آدمهاي مفيدي براي جامعه باشيم و... الان به آن روزها فکر ميکنم مي بينم خدا را شکر خدا دستمان را گرفته تا به همه چيزهايي که يک روز برايمان آرزو بود برسيم مثلادر سال 80 وقتي ميخواستم در كنكور سراسري شركت كنم ، از كلاس هاي كنكور آنچنان خبري نبود، با توجه به القاء خانواده در توانستن در وجودم به دوستان و همكلاسي هاي خود مي گفتم كه ميخواهم رتبه تك رقمي آزمون سراسري را از آن خود كنم، آنها هم با تعجب مي گفتند : چگونه؟ چطور مي شود بدون کنکور آزمايشي و کلاسهاي خصوصي کنکور و رقابت با كساني كه در شهرهاي بزرگ و امكانات كامل؟؟؟ ولي به حول و قوه الهي توانستم. يا وقتي دكتراي خود را در فرانسه آغاز نمودم..: زبان فرانسوي بعد از فارسي و انگليسي زبان سومم بود... تز و دكتراي خود را مي بايست به زبان فرانسه ارائه ميكردم. بخش اول آن را با هزار ترس و لرز به استادم ارائه كردم و فكر ميكردم ايرادهاي زيادي خواهد گرفت اما ته دل ميگفتم در بخش هاي بعدي جبران خواهم كرد، يكي از بهترين اتفاقات زندگيم زماني بود كه جواب استادم را از ايميل دريافت كردم كه نوشته بود.. تبريك ميگويم هم از لحاظ محتوي و هم نگارش ... و اين مجددا به من ثابت كرد كه ما هر چه بخواهيم ميتوانيم به دست آوريم ما هر چه بخواهيم ميتوانيم بدست آوريم فقط بايد توانايي هايمان را بشناسيم تلاش و توکل کنيم و به خودباوري برسيم. - اگر دوباره قرار بود انتخاب كنيد، همين مسير زندگي را انتخاب ميكرديد؟ نه اينكه از اين مسير ناراحت باشم.. ولي شايد ترجيح مي دادم بيشتر در فضاي علمي و دانشگاهي حضور داشته باشم و خود را بيشتر وقف يادگيري و ياددادن کنم. آن مسير برايم اغنا كننده تر بود و با لايه هاي دروني ام سازگارتر است. - در شرايط سخت زندگي به چه چيزي مي انديشيد و در آن زمان عكس العمل شما چيست؟ من اعتقاد دارم كه خدا هست و حافظ من و ديگران است. در مرحله اول به خدا فكر ميكنم، بعد سكوت ميكنم تا كمي آرامش بيشتري پيدا كنم، محيط راترك ميكنم تا عكس العملي از من رخ ندهد و در نهايت به چيزي كه از اين اتفاق در زندگي من ايجاد شده و يا خواهد شد، مي انديشم.احساس ميكنم به جاي جنگيدن با دنيا بايستي آن را پذيرفت و درس گرفت و نهايت گذر كرد. درعين حال واقعيت اين است که در جايي که ظلمي ببينم در حق خودم يا ديگران محترمانه آنرا ميگويم. - احساس خوشبختي ميكنيد؟ خوشبختي در چيست؟ بله، خوشبختي در اين است كه انسان به آرامش برسد. هر شب موقع خواب ذهني آرام داشته باشد كه امروز دلي را نيازردم. كم كاري نكردم و انسان مفيدي بودم. اينها نهايت خوشبختي هستند.